سخنرانی آقای شمیم
موضوع سخنرانی بنده به طوری که ملاحظه میفرمایند از حدود یک جلسه سخنرانی تجاوز میکند و علاوه بر آن بحث در باب یکی از قبایل بزرگ ایران مستلزم تتبع و تحقیق و بررسی کافی است که فرصت انجام آن برای بنده دست نداده است و به همین علت موضوع سخنرانی را به بیان مطالبی در باب قبایل کرد حصر دادهام تا اگر فاقد مزایای علمی و فنی باشد لااقل مزیت اختصار را واجد گردد.
کردها بزرگترین و قدیمیترین قبایل بزرگ آریایی سرزمین ایران هستند که در نواحی کوهستانی و محصور مغرب فلات ایران از دیرزمانی سکونت اختیار کرده و به حفظ ملیت و آداب و اخلاق ایرانی موفق گردیدهاند و این امر نتیجه وجود کیفیات خاصی است که از لحاظ اجتماعی و سیاسی در وضع زندگانی قبایل کرد تأثیر داشته است:
۱- یکی آن که به طور کلی قوه رشد و نمو و تبدل در صحرانشینان و قبایل محصور در کوهستان بسیار کم است و تا عامل قوی و زورمندی موجب تغییر احوال آنها نشود خود به صرافت طبع، آداب و سجایای خویش را از دست نمیدهند. طبیعت محصور و محیط بسته مسکونی قبایل کرد مغرب ایران از قدیمترین زمان تاریخی (دوره مادها) این قبایل را در باب آداب و عادات و مراسم خویش محافظهکار بار آورده بود.
۲- دیگر آن که جریان و وضع حکومتهای قدیمه ایران به این قبایل و بسیاری از قبایل دیگر ایرانی و بیگانه فرصت داده بود که در محیط مسکونی خود بدون ارتباط با خارج و در حال توقف دائمی باقی بمانند. حکومتهای قدیم ایران با این که فداکاریها و رشادتهای قبایل کرد را در راه دفاع از ایران و ایرانیت میدیدند باز هم کمتر در وضع زندگی و چگونگی جریان حوادث داخلی سرزمین کردها دخالت میکردند و این عدم توجه از لحاظ اقتصادی نیز اثرات مهمی در زندگانی کردها داشته که چون از موضوع سخنرانی بنده خارج است از ذکر آن خودداری میشود.
بنابراین مقدمه باید اعتراف کنیم که قبایل کرد بهتر و بیشتر از سایر اقوام ایرانی نژاد، به حفظ بسیاری از آداب و مراسم و عادات ایرانی موفق گردیده و خیلی کمتر از قبایل دیگر دچار تحول و تبدل شدهاند و در این صورت اگر آداب و مراسم کردها در قرون اخیر ذکر شود لااقل نمونهای از چگونگی زندگانی و عادات و اخلاق این قبایل در دوره های قدیم نیز تواند بود.
حضار محترم در پایان این سخنرانی ملاحظه خواهند فرمود که مابین بسیاری از مراسم و آداب قبایل کرد با آنچه در قدیم میان ایرانیان معمول بوده و امروز نیز جزو آداب ملی ما به شمار میآید اختلافی موجود نیست. به شهادت تاریخ قبایل کرد همیشه در دفاع از استقلال و ملیت ایران پیشقدم بودهاند و امروز نیز کردها و سایر قبایل در تحکیم وحدت ملی و هم آهنگی با تمدن جدید ایران همدوش دیگران قدم برمیدارند.
• ساختمان بدنی
تحقیقاتی که تا کنون در باب ساختمان بدنی ممیزات نژادی کردها چه در ایران و چه در خارج ایران به وسیله متخصصین و دانشمندان انجام گرفته هرگونه سوءظنی را در خصوص ایرانی بودن این قبایل برطرف میسازد و چون این گونه تحقیقات ارتباط خاصی با موضوع سخنرانی بنده دارد و در اینجا خلاصه آن را به عرض حضار محترم می رسانم.
از لحاظ نژادشناسی طبیعی و ممیزات نژادی:
۱- کردها بلند قامتاند و به طور کلی ۸۳ درصد قد کردها از حد متوسط یعنی از ۱۶۵سانتیمتر بیشتر است.
۲- از لحاظ اندازه جمجمه (۱) صرف نظر از اختلافات جزئی که بین محققین وجود دارد عموماً کردها را از تیپ براکسیفال (۲) تشخیص دادهاند، حد متوسط نسبت بین عرض و طول جمجمه کردها ۷۸ است.
۳- اندازه زاویه بینی (یعنی نسبت بین زاویه بینی و طول بینی) اکثر کردها ۷۰ است و بدین ترتیب از تیپ «لپتورینین» (۳) به شمار میآیند.
۴- از لحاظ شکل صورت و قیافه از تیپ «لپتوپروزوپ» (۴) هستند یعنی صورت کشیده و موزون دارند.
۵- موی کردها صدی ۸۲ مشکی پرپشت و بقیه بلوطی رنگ است و اغلب لب و دهان کوچک دارند.
۶- از لحاظ بنیه جسمانی تندرست و زورمند و چابک هستند.
وقتی ممیزات و مختصات نژادی کردها را با آن چه در خصوص کیفیات نژادی آرین خاصه آرینهای ایران گفته شده میسنجیم جز تغییرات مختصری که بر حسب آب و هوا و مقتضیات طبیعی و طی زمان در رنگ مو رنگ چشم کردها حاصل شده هیچ گونه اختلافی بین کردهای امروز ایران و قبایل و اقوام آریایی دوره مادها و هخامنشی وجود ندارد و ممیزات و خصایصی که در بالا گفته شد عیناً همان است که امروز نیز از طرف محققین در باب نژاد آریایی یا هندواروپایی ابراز میشود ولی گاهی مقتضیات سیاسی با تحقیقات علمی روبرو شده یک یا چند نفر را واداشته است که مقاصد سیاسی را در لفافه تحقیقات علمی پوشانیده حقیقت امر را مخفی بدارند و بنابراین اگر غیر از آنچه گفته شد عقیده یا نظریه دیگری در باب کردهای ایران ابراز شده باشد از نظر علمی ارزشی نخواهد داشت.
• توزیع جغرافیایی کردها
کردستان ایران منطقه وسیع کوهستانی است که از دوره مادها مرکز اجتماع قبایل آریایی ایران بوده و امروزه نیز مسکن عمده قبایل کرد است ولی به سوق حوادث تاریخی و بنا به سیاستهای مختلفی که دولتهای گذشته ایران اتخاذ کردهاند بسیاری از قبایل کرد مغرب ایران به نقاط دیگر کشور کوچیده و در مرزهای ایران به دفاع از کشور قیام کردهاند و فعلاً در حوالی ماکو و شاهپور (نزدیک مرز ایران و ترکیه) و قوچان و درهگز (مرز ایران و روس) و نیز بعضی از نقاط فلاحتی مرکز ایران مثل تاکستان (واقع در ۴۰ کیلومتری قزوین) ساکن هستند.
• تقسیمات کردها از لحاظ طرز سکونت
یکی از وجوه تمایز بین قبایل کرد و سایر اقوام ایرانی مغرب و مرکز ایران طرز سکونت آنهاست و این تفاوت از اصطلاحی که بین قبایل کرد معمول بوده است روشن میشود.
۱- کوچروی: صحرانشینان کرد بودند که کمتر در مکان معین به طور توالی ساکن میشدند، زمستان را در درههای گرم و تابستان را در نواحی مرتفع به سر میبردند. موقعی را که در هوار (ییلاق) بودند در سیاه چادرهایی که به شکل مربع بر زمین استوار میکردند و آن را دوار میگفتند میزیستند و قبایل مجاور جنگلها به جای سیاهچادر، خانههای موقتی از شاخ و برگ و پوشال جنگل به نام کَپَر فراهم میساختند. ولی در این نقل و انتقال هیچ گونه زیانی از لحاظ سکونت متوجه ایشان نمیشد و در هر فصل به مقتضای آن فصل از محل سکونت خود استفاده میکردند. این دسته از قبایل کرد سکونت در شهر و مکان ثابت را زیان آور پنداشته و این جمله در میان ایشان مشهور بود که «شهرنشینی مایهی بدبختی است».
۲- دهنشینان و شهرنشینان کرد که با وجود سکونت در مکان ثابت مراسم و آداب معموله کوچروها را با اندک تفاوتی حفظ کرده بودند و حتی قبایلی از دهنشینان که به شهرهای مغرب ایران کوچیده بودند همیشه در اجرای آداب و مراسم اصلی خویش میکوشیدند.
• سازمان قبیله
۱- اساس تشکیلات قبیله در میان کردها اشتراک در تبعیت از یک رییس بوده است. ریشسفیدان کسی را از میان خود به ریاست قبیله بر میگزیدند و تا زمانی که رفتار و کردار رییس بر وفق مصالح ایشان بود در احترام و اطاعت محض نسبت به او فروگزاری نمیکردند. ولی همین که خلافی از رییس دیده میشد که چشمپوشی از آن برای افراد قبیله امکان پذیر نبود، تمام افراد جمع میشدند و رییس دیگری انتخاب میکردند و عزل رییس سابق از منصب ریاست بدین طریق انجام میگرفت که یکی از ریشسفیدان کفشهای او را جلو پایش می گذاشت و بلافاصله رییس سابق از محل خود خارج و در جرگه افراد قبیله برای انتخاب رییس جدید داخل می شد و در هر انتخاب نیز بایستی تمامی افراد قبیله از زن و مرد رأی خود را ابراز نمایند. مسایل و مشکلات زندگانی هر قبیله به وسیله رییس و انجمن ریشسفیدان حل میشد.
۲- هر قبیله اعم از کوچرو و دهنشین امور زندگی را میان افراد معین تقسیم میکردند و هیچ کس حق نداشت از حرفه اختصاصی خود دست کشیده به حرفه دیگری دخالت کند.
۳- معامله و داد و ستد اکثر به صورت مبادله جنس بود و علاوه بر آن در موقع تماس و اصطکاک با شهرنشینان اصول تعاون در جمعآوری محصول بین افراد هر قبیله رواج داشت. فیالمثل در یک روز معین تمامی گاوداران قبیله شیر گاوهای خود را به یک فرد معین میدادند و آن شخص تمامی شیرها را به شهر میبرد و پول آن را برای خانواده خود خرج میکرد و این ترتیب به نوبت بین گاوداران قبیله ادامه داشت و هر فردی بدون تحمل زحمت در جمع آوری پول شیر یا محصول دیگر خویش میتوانست در روزی که نوبت فروش به او میرسد تقریباً تمام مایحتاج زندگی خود را از شهر تهیه کند.
• مقام زن در قبیله کرد
۱- زن رکن اساسی زندگی خانواده کرد بوده است. اداره خانه از هر حیث، تهیه ملبوس و مفروش، تربیت مواشی و مواظبت از آنها، چیدن پشم گوسفند، دوشیدن شیر و پذیرایی از مهمانان از وظایف زنان کرد بوده و در عین حال از تربیت و مواظبت اطفال خویش غفلت نداشتهاند. زنان کرد با این همه مشاغل در امر کشاورزی و باغبانی نیز با مردان خود همدست بودند.
زن در قبیله کرد پایهی اجتماعات بود و هیچ اجتماعی از مردان تشکیل نمیشد مگر آن که زنان نیز در آن شرکت داشتند. زن کرد که زیبایی و وجاهت طبیعی را با صحت و تندرستی توأم داشت از کسی روی نمیپوشید. زنان کرد از آرایش گریزان نبودند و اغلب دست و بازوی خود را خالکوبی کرده، پول مخصوصاً پول طلا را با رشتهای به هم پیوسته دور کلاه و گردن خود میآویختند.
• عادات فردی و اجتماعی
۱- مردان هر قبیله سواری و تیراندازی را فرا میگرفتند و جنبه پهلوانی و سلحشوری را تا دم مرگ حفظ میکردند و این عادت که نمونه برجستهای از عادات پسندیده نژاد بزرگ ایرانی است در میان طوایف کرد چنان رسوخی داشت که در بسیاری از مراسم و آداب زندگی ایشان تأثیر می کرد.
۲- از مسکرات و دخانیات همیشه گریزان بودند.
۳- از فساد اخلاق و اعمال منافی عفت به کلی برکنار بودند.
۴- در انجام مراسم مذهبی عادت به سختگیری و الزام یکدیگر نداشتند.
۵- رازخوانی: کردها به داستانهای پهلوانی علاقهمند بودند و افراد هر قبیله یک رشته داستانهایی از دیرزمان به خاطر داشتند و شبها دور یکدیگر جمع شده شروع به قصه گفتن میکردند. این قصهها و داستانها را «راز» میگفتند و برای رازخوانی مخصوصاً اشخاصی را پرورش میدادند و همیشه مفاخر اجدادی خود را در رازها بیان میکردند. هر قبیله برای خود رازهای جداگانه و مخصوصی داشت ولی اکثر رازها شامل حکایات پهلوانی از دوره های قدیم ایران و پهلوانان آن عصر بود.
۶- اهل طریقت: در میان قبایل کرد اهل طریقت نیز وجود داشتند. این افراد رییس و مرشد خود را «پیر» میگفتند و در حضور پیر به ریاضتهای بدنی بسیار سخت میپرداختند. اهل طریقت در کردستان دو دسته بودند: یکی کردهای نقشبندیه که در مجالس خود ذکر خفی میکردند و کردهای قادریه که ذکر جلی داشتند و ذکر ایشان همیشه با دف همراه بود.
• مراسم عمده کردها
۱- مراسم عروسی: شیرینترین و زیباترین مراسم قبایل کرد مراسم عروسی است. در روزگار قدیم چنان که بین همه قبایل معمول بوده ازدواج پسر و دختر فقط به وسیله حشر و نشر با یکدیگر انجام میگرفته و آمدن عدهای از کسان عروس به خانه داماد نشانه رضایت پدر و مادر و کسان دختر از ازدواج او بوده و این رسم هنوز در مراسم عروسی قبایل کرد و حتی در میان شهرنشینان دیگر ایران نیز باقی است. در میان قبایل کرد اظهار عشق نسبت به زن شوهردار بزرگترین مفاسد اخلاقی محسوب میشد و مرتکب فوراً به قتل میرسید. ولی بنا به عادت دیرین همگی سعی میکردند که وسایل معاشرت و همخویی پسران و دختران با یکدیگر فراهم سازند و به طور کلی دختر و پسر تا آنجایی که به شرافت یکدیگر دستدرازی نمیکردند در معاشرت آزاد و مدتها با یکدیگر محشور و مأنوس بودند.
یکی از مراسم عروسی آزمایش قوای پهلوانی داماد بود. کسان عروس و کسان داماد همگی بر اسب نشسته در میدان خارج از سیاهچادر گرد یکدیگر حرکت میکردند و کمکم به داماد نزدیک میشدند. داماد بایستی با تهور و زبردستی خود را از جرگه سواران خارج نموده به عروس که روی اسب مینشست نزدیک شود و او را از روی زین اسب ربوده و بر ترک خویش بنشاند و فرار کند. اگر کسان عروس در موقع تعاقب، داماد را بدست میآوردند عدم لیاقت و کفایت داماد در فنون پهلوانی ثابت میشد و عروس از ازدواج با او امتناع میکرد.
دیگر از مراسم عروسی افروختن آتش و رقص عمومی بود. زنان و مردان فامیل مخصوصاً دختران و پسران دور آتش دست به دست یکدیگر داده با آهنگ ساز و دهل میرقصیدند. گاهی یک زن و یک مرد به ترتیب در دایره میایستادند و این رقص را «چوپی رهشبهلهک» (رشبلک تعبیری است از تقارن جو و گندم) میگفتند، گاهی نیز فقط مردان مخصوصاً جوانان از روی آتش جست و خیز میکردند و آن را «چوپی ههل پهرکی» می گفتند.
سابقاً معمول بوده است که موقع ورود کسان عروس به خانه داماد، ظرفهای بزرگ از سرکه و شیره مخلوط پر کرده و به عدهی کسان عروس قاشق چوبی حاضر مینمودند. کسان عروس پس از نوشیدن سرکه شیره، قاشق را با خود به خانه عروس میبردند . اخیراً رسم دادن سرکه شیره منسوخ شده بود ولی کسان عروس از خانه داماد قاشق میگرفتند.
رهایی (طلاق) در میان قبایل کرد بسیار زشت بود و کمتر اتفاق میافتاد. سابقاً مردان قبیله در موقع عزیمت به جنگ به طلاق و رهایی زن خویش سوگند یاد میکردند که از جنگ فرار نکنند.
• مراسم عزاداری
مراسم عزاداری کردها با شهرنشینان چندان تفاوتی نداشته ولی در مورد بزرگان و ریشسفیدان قبیله مراسم خاصی را اجرا میکردند.
اسب صاحبِ مرده را با پارچههای مختلف و شال زینت کرده، کلاه صاحب آن را روی زین میگذاشتند و چکمهها یا پاپوش او را از دو طرف زین میآویختند و دور سیاه چادرها یا در کوچههای ده میگرداندند و هرکس میتوانست اسبی را زین کرده بدون سوار برای تشییع جنازه میفرستاد و اکثر کسان مرده به کلاه و لباس خود گل و لای می زدند و این رسم در میان قبایل لر و بعضی از دهنشینان مغرب ایران نیز معمول بوده است.
• سجایای کردها
۱- کردها عموماً شجاع و سلحشور ولی قوهی تحمل و پایداری ایشان در مقابل حوادث به اندازه قبایل لر نیست.
۲- در میهماننوازی و سخای طبع مشهورند.
۳- خودستایی و خودنمایی را بسیار دوست میدارند و ذاتاً متکبر و مغرور هستند.
۴- پرکار و زحمتکش و قانع اند.
۵- در سواری و تیراندازی مهارت کامل دارند.
۶- زودتر و بهتر از سایر قبایل تابع نظم و انضباط نظامی میشوند و در اندک مدت سربازان مطیع و رشیدی بار میآیند.
• تراوشات فکری و ذوقی
رازخوانی یکی از بهترین وسایل سرگرمی مردان و زنان کرد است. از شنیدن اشعار شاهنامه فردوسی مخصوصاً آنچه مربوط به جنگها و داستانهای پهلوانی است لذت زیاد میبرند و علاوه بر این کردها مثل کلیه طوایف ایرانینژاد با ذوق و دارای احساسات لطیف هستند. از میان قبایل کرد شعرای زیادی ظهور نکردهاند ولی آن چه از ابیات و ترانههای کردی باقی مانده بهترین نمایندهی ذوق و احساسات کردها است و این جا برای نمونه یک بیت از غزل نالی شاعر معروف کرد برای حضار محترم خوانده میشود:
ههر چهنده که رووتم به خودا مایلی رووتم
بی بهرگییه عیللهت که ههتیو مهیلی ههتاوه
مضمون شعر این است که: «اگر چه بیساز و برگم و برهنهام ولی آرزومند دیدار روی تو هستم زیرا طفل یتیم برهنه همیشه طالب دیدار آفتاب است».
—————————–
پی نوشت:
۱- Indice cephalique
۲- Brachycephale
۳- Leptorrhinienne
۴- Leptoprosope
مشخصات مقاله:
مجله آموزش و پرورش، نامههای فنی و رسمی وزارت فرهنگ / از انتشارات ادارهی کل نگارش، مدیر مسؤول: محیط طباطبایی، سال هشتم، شماره ۹، مخصوص مردم شناسی/ آذرماه ۱۳۱۷
- نویسنده: مجله آموزش و پرورش
- منبع خبر: سایت سرزمین