اگر بپذیریم که قلم نمادی جدی برای اندیشیدن و انتقال اندیشه است آنگاه میتوان در باب دشمنان آن نیز سخن گفت. در باب همه آنها که در زمره تهدیدگران تفکر قرار میگیرند. اما آیا میتوان برای قلم دشمن و تهدید در نظر گرفت؟ بلی! از این حیث که قلم و اندیشه با تغییر ذهن و رفتار، به ساختارهای اجتماعی و زیست سیاسی و اقتصادی جهت میدهد. این امر موجد منافع نو و از بین برنده منافع دیگری است. این گونه دشمنان و تهدیدگران قلم پدیدار میشوند که به نظر میرسد در سطوح زیر قابل ارزیابی باشند:
١) نهادهای قدرت
به عنوان شاخصترین تهدیدگران قلم در جهان شناخته میشوند. تفکر و قلم آنجا که به افشاگری میپردازند، منافع اصحاب سیاست را به خطر می اندازند. روشنفکران و نظریهپردازان منبع ایجاد جنبش های اجتماعی فراوانی بودهاند که به تحولات سیاسی انجامیده است. تحولاتی که منافع سیاسی را تغییر داده است. از این جهت یکی از مهمترین منابع تهدید قلم در جهان، حکومت ها هستند. آلمان نازی و شوروی کمونیستی، دو نمونه شاخص بودند که بیشترین تهدید را علیه قلم رقم زدند.
٢) بنگاههای اقتصادی
در چند وجه میتوانند منبع تهدید علیه قلم شمرده شوند:
٢.١. در سطح کلان با دستگاههای سیاسی در هم تنیده هستند و تفکری که به تضعیف منافع مالی آنها بیانجامد را حذف میکنند. ابزارهای مالی که در اختیار دارند به ابزار سرکوب ملحق میشود. تخریب محیط زیست در جهت منفعتطلبی بنگاهها از این دسته است.
٢.٢. بنگاههای اقتصادی در سطح متوسط و خُرد نیز میتوانند منبع تهدید باشند. کالاییسازی دانش از جمله این موارد است که در جهت منافع مالی به تاسیس دانشگاههای بی کیفیت و صدور مدرک مبادرت مینمایند. آنها تهدیدگران تفکر و قلم هستند.
٣) دانشگاه و دانشگاهیان
به طرز پارادوکسیکال سومین منبع تهدید علیه قلم هستند. نهادی که بناست مهمترین پایگاه تفکر و قلم باشد دچار کژکارکرد میشود و به نقیض خود میانجامد. این تهدید دو شکل دارد:
٣.١. شیوه های متصلب آموزشی است که یک دانشجوی کپیکار و مقلد تربیت میکند. فارغالتحصیلانی که توان و دانش یک متخصص را ندارند. این گونه نهاد دانشگاه به یک تهدید علیه خود مبدل میشود.
٣.٢. تهدید دوم مربوط به مافیای گروههای دانشگاهی، حسادتها و زیرآبزنیهایی است که بین استادان وجود دارد. به واسطه این روحیه، ورود نیروهای علمی جدید و متبحر بسیار دشوار میشود زیرا اعضای هیأت علمی حلقه را تنگ نگه میدارند. آنها حضور یا ورود یک استاد خلاق و قوی را خطری برای خود میدانند که ضعفهایشان را هویدا میکند. آنها علیه او کارشکنی میکنند تا از حلقه حذف شود یا اساساً وارد حلقه نشود. در کشورهای توسعه نیافته همچون ایران این فساد بیشتر است. بر این اساس تنوع و چرخش نخبگان که لازمه تفکر و قلم قدرتمند است در نهاد علمی دانشگاه کمتر رخ میدهد. آنها تهدیدگران تفکر و قلم هستند.
۴) لمپنهای رسانهای
منبع دیگر تهدید علیه قلم هستند. آنها پول میگیرند و مجیز میگویند. آنها پول میگیرند و فحش میدهند. مستمر در حال رصد دیگران هستند تا با زد و بند، پست دریافت کنند یا با باجگیری، درآمدی برای خود ایجاد کنند. تخریب رقبا از طریق انتشار اخبار زرد شایعترین ابزار لمپنهای رسانهای است. آنها جایگاه قلم را به فحاشی فرو میکاهند. رسالت قلم را که روشنگری به نفع منافع عمومی، ترویج دانش و ارتقای معدل فرهنگی اجتماع است، زائل مینمایند. آنها تهدیدگران تفکر و قلم هستند.
۵) نمایش دهندهها
منبع نوظهور تهدید هستند که در جهان مجازی و شبکههای اجتماعی زیست میکنند. سلبریتیها و خرده سلبریتیها، شومن ها، «شاخ»های مجازی و… مخاطب را به موضوعات عمدتاً سطحی هدایت میکنند. دغدغه هایی ایجاد میکنند که کمتر ارتباطی به تفکر و قلم دارد. سلبریتیهایی که ازدواج و طلاقشان تبدیل به گفتگوی همگانی و مساله روز می شود و شاخهای مجازی که با انواع چالشها و حرکات نامتعارف میلیونها مخاطب دارند. بقای آنها در گرو لایکها و کامنتهایی است که دریافت میکنند. آنها به طور بالقوه تهدید علیه تفکر و قلم نیستند اما هنگامی که تبدیل به «مرجع اجتماعی» و الگوهای فکری و رفتاری میشوند، تهدیدی جدی برای اندیشه خواهند بود.
۶) توده
میتوان بر این پنج گروه، رده ششمی نیز افزود به نام «توده». جمعیتی بزرگ که مخاطب پنج محور فوق است. در سبد مصرف آنها کالاهای فکری کمتری به چشم میخورد. هدیه دادن یا هدیه گرفتن کتاب جزو انتخابهایشان نیست. دغدغهای درباره مسائل اجتماعی ندارند و از صحبت کردن در اینباره بیزارند. آنها اطلاعات دقیقی درباره «رِل» زدن فلان خرده سلبریتی دارند اما از متفکران، روشنفکران و محققان کشورشان بی اطلاع هستند. آیا آنها نیز تهدیدگران تفکر و قلم نیستند؟ هستند.
در یک جمعبندی، اگر پیامبران را اصلاحگران اجتماعی جهان کهن بدانیم، روشنفکران و اصحاب تعقل، پیامبران جهان مدرن هستند. آنها راهبران فکری جامعه میباشند که با چراغهایی در دست راه را روشن می کنند. حضور آنها از هر طیفی و با هر نظریهای مغتنم است. این تنوع اندیشه به تضارب آرا میانجامد و اندیشه را به شکل دیالکتیکی حرکت میبخشد. از این حیث حرکت رو به جلوی هر جامعهای -تا حدود بسیار زیادی- به ضریب اثرگذاری نخبگان فکریاش مربوط است. جایگاه متفکران در یک جامعه و این که چقدر محترم شمرده میشوند ارتباط مستقیم دارد با روند توسعه در آن جامعه. نخبگان تفکر و قلم که ناگزیر از رویارویی با منابع تهدید ششگانه هستند. این رویارویی گریزناپذیر است.
- نویسنده: دکتر عباس نعیمی جورشری
- منبع خبر: روزنامه آرمان