ناصر خالدیان
ترانهی کُردی که مرحوم «رسول ایراننژاد» در جمع فرزندانش میخواند پشت خود اندوهی از زندگی هزاران نفر پناهنده و مهاجر دارد که قلب را از غم غربت مچاله میکند: «دلم قرار نمیگیرد اما چه کنم؟ باید کردستانم را به جا بگذارم». ترانهای پیش از رفتن به دیاسپورا و جوامع دور از وطن که درد آن یعنی دوری از خانه با دیگر مهاجران مشترک است. سرزمین و خانهای که میباید توسط همین افراد ساخته میشد اما حالا آنها میروند تا خانهی دیگران را آباد کنند.
به جا گذاشتن خانه و سرزمین مادری برای افرادی که به قصد تفریح بیشتر از دیار خود خارج میشوند با شرایط افرادی که به امید زندگی بهتر میخواهند از تمام فشارها و مصیبتها بگریزند متفاوت است و تفاوت برای کسانی که تمام پلهای پشت سر را خراب میکنند با کسانی که حتی پلی هم پشت سر ندارند از زمین تا آسمان است.
رسول یک کارگر ساده بود. شاید اگر همینجا اتفاقی برایش میافتاد کمتر کسی حتی نام او را میدانست اما حالا به مدد رسانهها نام او و شیوا همسرش و فرزندانش همه جا هست و البته بعد از مدتی فراموش میشود چون همه میخواهند از آن بهرهبرداری خبری و سیاسی و البته مقطعی کنند بدون این که تلنگری بر وجدان جمعی ما برای حل این مصائب باشد و بدون این که مسؤولیت انسانی تکتک ما را برای پیشگیری از بروز چنین وقایعی یادآور شود.
بیایید فقط این تاریخ تلخ را به یاد بیاوریم که چه تعداد از این مهاجران در دریای سیاه و سواحل یونان و استرالیا غرق شدند، چه تعداد باندهای قاچاق انسان پولشان را خوردند و به پلیس ترکیه و قبرس و یونان معرفیشان کردند، چه تعداد توسط گنگسترها و باندهای روسی غارت شدند و نژادپرستها و کلهپوستیها پوستشان را کندند، چه تعداد توسط پلیسها و مرزبانیهای کشورهای مختلف تحقیر شدند و باتوم و شوکر و گلوله خوردند، چه تعداد در کانتینرها خفه شدند و جان دادند، چه تعداد سالهاست در کمپها و زندانها و اردوگاهها هستند. این همه مرگ، این همه رنج بشری چرا در آمارها نمیآید؟
در این گونه فجایع ما میتوانیم هر کسی را مقصر بدانیم. خودشان را که با وجود هشدارها و دانستن این که دریا طوفانی است به سمت خودکشی رفتند، قوانین مهاجرت انگلستان و اروپا را، حاکمیت ناهنجار و توسعهنیافتگی منطقه و سوءمدیریت در کشور خودمان را، کسانی که حاضرند سرزمینشان ویران شود اما خود راحت زندگی کنند، مدیران و سرمایهداران انگلی که فقط برای آینده خودشان پول جمع میکنند و هیچ قدمی برای تولید و کارآفرینی جهت کاستن از این وضعیت برنمیدارند، کسانی که دستشان میرسد اما کاری نمیکنند و تمام افرادی که نسبت به وضعیت دیگران و فرودستان بیتفاوتند. اما پیش از آن که سنگی بزنید و کسی را مقصر بدانید اول در آینه نگاه کنید. آیا تمام ما مقصر این وضعیت نیستیم؟
- نویسنده: ناصر خالدیان
- منبع خبر: سرزمین